متن روضه شب هشتم محرم94 حضرت علی اکبرسید مهدی میرداماد(قسمت دوم)
متن روضه شب هشتم محرم94 حضرت علی اکبر(ع)
سید مهدی میرداماد(قسمت دوم)

بسم الله،من اول رسمم ِ اجازه می گیرم از امام زمان،یا بقیة الله، آی جوونها،بچه سیدا،برای این روضه خیلی ها بلند بلند گریه كردن،اصلاً این روضه رو نمیشه شب جمعه كربلا بخونی،میگن مادرش از حال میره.طاقتش رو داری؟ پدرای شهید منو می بخشن؟ امشب جوونها میخوان برا علی اكبر بال بال بزنند، بخواهید از علی اكبر، همین امشب تو روضه ی علی اكبر هرچی نفس داری خرج كنی. لااله الا الله،یا الله،فقط همین رو بدون،تا قبل این روضه كسی صدای گریه ی حسین رو نشنیده بود،اما كنار علی اكبر،صدای گریه ی حسین رو همه شنیدن،حسین......بسم الله.،رفت تو جنگ دوم هشتاد نفر رو نوشتن به درك واصل كرد،دیدن دیگه باید علی رو بندازن،دورش حلقه زدن،دوتا اتفاق،یا صاحب الزمان،علی اكبر رو از پا انداخت،هر دو رو بگم،از پدران شهید عذر می خوام،اتفاق اول: یه نیزه به پهلوش زدن، یه شمشیر به فرق سرش زدن،كلاه خود از سرش افتاد،رمقش رو گرفتن،دست انداخت گردن اسب،خون سرش چشمهای اسب رو گرفت،اسب به جای اینكه بیاد عقب،رفت وسط دشمن،یه نفر گفت: كوچه باز كنید،هر كی از علی كینه داره بیاد جلو،ای حسین..... ای خدا كوچه باز كردن،اینجا مرحوم شیخ مفید توی ارشاد میگه: از قول سكینه میگه:تو خیمه بودم دیدم بابام نگران ِ،هی میره داخل،هی میاد بیرون،هی دستاش رو تكون میده،هی نگاه میكنه میدان رو،یه مرتبه دیدم چشمای بابام سیاهی رفت،دید وسط میدون گرد و خاك ِ، دید شمشیرا بالا میره،آه...صدای علی بلند شد"اَبتا!" ای حسین.... رسید كنار بدن،الله اكبر،پدرای شهید می شنوید روضه ی علی اكبرو،رسید كنار بدن،نگی امام حسین امام ِ،امام باید خویشتن دار باشه،باید خودش رو نگه داره.بابا امام بودنش سرجاش،حسین یه پدر ِ،اونم علی اكبری كه همه ی خاطرات حسین ِ، سید بن طاووس میگه:تا از اسب اومد پایین،نمیگم چه جور اومد پایین،یه لحظه اومد بایسته دید زانوهاش رمق نداره، دیدن حسین رو زانوهاش راه میره،رسید كنار علی،سر علی رو گذاشت رو پا،هی داد می زد" وَلَدی" پسرم،میوه ی دلم، الله اكبر،پداری شهید بهتون خبردادن پسرتون به شهادت رسیده،دیگه كسی نگفت صحنه ی شهادتش رو،ندیدی شهادتش رو،اما من یه جمله بگم:مردم اومدن با پدر شهید هم دردی كردن،من عذر می خوام از فاطمه،كسی با حسین همدردی كرد؟نه به خدا.دیدن حسین داره گریه میكنه،چیكار كردن؟ هلهله كردن،ای حسین.....افتاد رو علی، لشكر دیدن حسین تكون نمی خوره،گفتن:كار پدر و پسر تموم ِ، تموم شد،حسینم كنار علی جون داد،یه مرتبه دیدن یه خانمی داره می دوه،هی می خوره زمین،"وا اُخَیّا" حسین....تا دستش رو گذاشت رو شانه ی حسین،تا حضور زینب رو حس كرد،نوشتن سرش رو برداشت،یه نگاه به خواهر كرد،نمی دونم به دل زینب چی گذشت،زینب نگاه كرد دید حسینش پیر شده،یه دفعه موهات سفید شد داداش. سادات منو ببخشن،تا دید زینب اومده بلند شد حسین،دید یه زن وسط نامحرما،شاید یاد مدینه افتاد،مادرش رو تو كوچه ها محاصره كردن،بلند بگو:حسین...... ای خدا به اون ناله هایی كه از همه ی وجود حسین كنار علی اكبر زده شد،علی!: "لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ هَمِّ الدُّنْیَا وَ غَمِّهَا وَ بَقِیَ اَبُوكَ فَریِداً وَحیداً"خدا مارو علی اكبری زنده بدار،علی اكبری بمیران.خدایا روح شهدای منا و عرفات رو كنار سفره ی علی اكبر مهمان بدار، علی اكبرای خودمون،اونایی كه توی سوریه،خط مقدم مبارزه ی با ظلم ایستادن از ناموس اهلبیت دفاع می كنند،خدایا همشون رو علی اكبری پیروز بگردان،ای خدا به علی اكبر حسین،شیعیان ما در یمن در بحرین،در سوریه،در عراق هر كجا هستن،همشون نصرت عطا بفرما؛ این یكی رو از عمق جگرت بگو،ای خدا،این آل سعود خبیث،این آل یهود،از یهود بدتر ، ای خدا هر چه زودتر به درك اسفل السافلین دچار كن،ای خدا به اسم علی اكبر،خدا اربعین امسال مارو كربلایی كن، علی اكبر... دلم می خواد هنوز گریه كنی،صدا زد زینبم،پاشو خواهر،پاشو من ببرمت حرم،میگم جوونها بیان علی رو بردارن،چه علی ِ؟ من چه جوری بهت بگم "اِرباً اِربا" یعنی چی؟ یه موقع است یه دسته گل پیچیده شده هر كجا بیوفته می تونی برداری،زود حرف ِ منو بگیر،هرجا بیوفته می تونی برداری،پیدا میشه،گم نمیشه،چون به هم متصل ِ،اما یه موقع یه دسته گل،دون دونه اش پر پر میشه، همه جا پخش بشه، یه نگاه كرد دید بدن قطعه قطعه است،حسین.....یه عبا آوردن،امام سجاد میگه:تو خیمه دیدم ول وله شد،پرده ی خیمه رو بالا زدم،دیدم بابام داره میاد عمه ام زیر بغل هاش رو گرفته،جوونهای بنی هاشم هم دور یه عبا رو گرفتن، حسین.......
برچسبها: متن روضه شب هشتم محرم94 حضرت علی اکبرسید مهدی میرد , قسمت دوم , سید مهدی میرداماد , متن روضه حضرت علی اکبر میرداماد94
